درمان و ترک اعتیاد





اهداف و مراحل درمان اعتياد

درمان معتاد يك فرآيند است و از زماني شروع مي شود كه فرد مصرف كننده مواد مخدر به مراكز درماني مراجعه مي كند و فرد معتاد تحت يك برنامه درماني خاص قرار مي گيرد اين برنامه ممكن است تا زماني كه فرد به بالاترين سطح بهداشتي و احساس خوب بودن برسد ادامه يابد.
براي موفقيت دردرمان بايستي سازمان ها و ارگانهاي مختلف مثل سازمانهاي بهداشتي آموزشي حقوقي رفاه اجتماعي و آموزش شغلي نيز در گير شوند و واضح است كه درمان معتادان بدون توجه به مسایل رواني فرهنگي اجتماعي و خانوادگي آنان نمي تواند موفق باشد .
نكته مهم در درمان اين است كه به فرد معتاد به عنوان يك اسان و يك عضو جامعه كه درحال حاضر نيازمند كمك است نگريسته شود نه مثل يك فرد خاطي مجرم و گناه كار كه مستوجب كيفرو يا دلسوزي است .
از نكات مهم ديگر كه لازم است در درمان اعتياد به آن توجه كرد اينست كه از يك طرف معتاد نسبت به درمان يك نگرش دو گانه اي دارد به ا ين صورت كه علي رغم ميل دایمي براي ترك و تصميم هاي مكرر جهت ترك از مراجعه به مراكز درماني به علت اين كه مصرف مواد مخدر خلاف عرف و ارزش هاي جامعه است اكراه دارد و از طرف ديگر معتاد ممكن است با اصرار والدين همسر خواهر يا برادر دوستان معلمان و يا روساي محل كار براي ترك مراجعه كرده باشد .
در اين حالت بايد دقت شود كه احتمال عدم همكاري بيمار يا بروز حالت هاي دفاعي وخصمانه وجود دار بنابرراين مي بينيم كه اولين برخورد و نحوه ارتباط با فرد معتاد و جلب اعتماد او نقشي مهم در روند درمان ايفا مي كند بعد از پيدايش اين ارتباط واعتماد لازم است كه براي درمان وي نيز تشويق صورت گيرد .

اما چرا بايد يك معتاد رابراي درمان تشويق كرد؟

1-چون مصرف مواد مخدر ايجاد وابستگي جسمي و رواني مي كند و علي رغم ميل دایمي براي ترك تصميم به ترك مشكل است
2-اعتياد باعث از دست دادن حمايتهاي خانوادگي و اجتماعي شده و فردتنها مي شود بنابر اين معتاد نيازمند كمك است
3-معاشرت با دوستان و افراد معتاد فرد را به ادامه مصرف مواد تشويق مي كند
4-معتاد معمولا از احتمال بهبودي نااميد و نسبت به درمان بد بين است
5-برخي از معتادان از خطرها و عواقب مصرف مواد اطلاعي ندارند و يا مشكلاتي ناشي از آن را انكار مي كنند
بنابراين لازم است به خاطر داشته باشيم كه يكي از وظايف مهم افراد جامعه تشويق معتادان به درمان است

چگونه مي توان معتادان را به درمان تشويق كرد؟

1-با تشريح خطرات وعواقب مصرف مواد
2-به معتاد اطمينان دهيم كه با مراجعه به مراكز درماني به او كمك مي شود تا با كمترين درد و ناراحتي اعتياد را كنار بگذارد
3-به بيمار اطمينان دهيم در صورت تصميم قطعي موفق به ترك خواهد شد ومثال هايي از افرادي كه موفق به ترك شده اند براي او بياورند
در مواردي كه فرد مبتلا تلاش كرده مصرف مواد را ترك كند ولي موفق نشده است و احساس نااميدي مي كند به او تذكر دهيد كه بسياري از افراد قبل از موفقيت كامل در درمان بارها و بارها كوشش كرده و نهايتا موفق گرديده اند
4-به معتاد اطمينان دهيم در صورت ترك اعتياد دوستان جديدي پيدا خواهد كرد و خانواده و اطرافيان او را در جمع خود خواهند پذيرفت.

هدف از درمان اعتياد چيست ؟

1- رسيدن به شيوه زندگي بدون مواد
2- كمك به افزايش عملكرد فرددر جنبه هاي مختلف زندگي
3- جلوگيري از پيدايش مجدد اعتياد
براي رسيدن به اين اهداف نياز به يك برنامه درمان خاص داريم بطور كلي درمان معتاد شامل دو مرحله است :
- مرحله اول دوره سم زادایي
- مرحله دوم دوره توانبخشي
مرحله اول:
اين مرحله بسته به نوع و مقدار ماده مصرفي وطول مدت اعتياد بطور متوسط 10 تا 15 روز طول مي كشد و با وجودي كه علائم خماري دراين مرحله براي فرد معتاد سخت وبراي ديگر افرادي كه از معتاد مراقبت مي كنند ممكن است ناراحت كنند باشد ولي خوشبختانه خطري از نظر مرگ و ميرندارد .
مرحله دوم:
اين مرحله مهمترين و حساس ترين زمان براي رسيدن به اهداف درماني است كه اگر در مراقبت از معتاد سهل انگاري صورت گيرد درمان بي نتيجه خواهد بود دراين مرحله بيشتر به علل و عواملي كه باعث گرايش فرد به اعتياد مي شود توجه شده و عمدتا از درمان هاي غير دارویي مثل روان درماني فردي ،گروهي، خانواده درماني، مشاوره، كاردرماني و درمانهاي مذهبي و روحاني وحتي ورزش درماني به منظور استمراردرمان و جلوگيري از باگشت مجدد به اعتياد بهره گرفته مي شود .

روان درماني فردي

در روان فردي معتادين به مواد مخدر مسایل بسيار مهم و سودمندي در نظر گرفته مي شود كه از جمله آنها ايجاد رابطه مثبت با بيمار معتاد از طريق پذيرش بي قيد و شرط او بعنوان يك انسان دردمند و نيازمند آشنا نمودن بيمار با ويژگيهاي شخصيتش از طريق روش هاي روانكاوانه به منظور ايجاد تغيير يا تعديل لازم در آن ويژگي ها تقويت صفات مثبت شخصيتي و تصحيح افكار و اعتقادات افراطي از طريق بحث هاي شناختي آموزش مهارت هاي اجتماعي به منظور توانا ساختن بيمار در برخورد مناسب با موقعيت هاي اجتماعي آموزش مهارتهاي مقابله با استرس وروش هاي مناسب حل مسئله در بحران هاي زندگي و ستفاده بهينه از استعدادها خود مي توان اشاره نمود
دران نوع از روان درماني ملاك بهبودي عبارت است از تغيير در باورها و نگرش ها بالا بردن اعتماد به نفس احساس خودكفائي لذت اززندگي و ارتباط سالم با ديگران كه همه اين تغييرات از اهميت بسزایي برخوردار است .

خانواده درماني

روان درماني خانواده :باتوجه به اين كه اختلالات رفتاري فرزندان با مشكلات رواني پدرو مادر ارتباط دارد مي توان در اغلب موارد فرض را بر اين گذاشت كه اختلال رفتاري فرزندان از بافت زندگي خانواده او نشات مي گيرد ناراحتي كودك اغلب نشانه وجود اختلال عصبي در مجموعه خانواده اونيز توجه داشت تحليل هاي رواني حاكي از آن است كه سستي درانجام وظايف سرپرستي از جانب پدرو مادر معمولا پايه غير منطقي داشته واغلب ناشي از اختلال عصبي و بدور از كنترل آنها صورت مي گيرد دراغلب موارد قصد وعمدي در كار نيست بيشتر والدين مي خواهند پدر و مادر هاي خوبي باشند و كاري در جهت منافع فرزندان صورت دهند اما با كمال تعجب آن چه در عمل انجام مي -دهند با تصويرايده آلي كه در ذهن خود دارند مطابقت نمي كند براي درمان كودكان بايد به والدين توجه نمود اما فقط با توجيه و آموزش نمي توان طرز تلقي هاي پدر و مادر را اصلاح كرد براي رسيدن به اين مهم بايستي به روش هاي روان درماني اقدام نمود و دراين بين يكي از شاخه هاي مهم روان درماني خانواده درماني است خانواده درماني به عنوان راهي جديد براي رويا رويي با آن دسته از مشكلات انسان كه قبلا به وسيله يكي از اشكال گوناگون رواندرماني فردي با آن برخورد مي شد شكل گرفت واكنون يك شيوه تازه و ارایه مفهومي جديد از نحوه بوجود آمدن مشكلات است پيش از اين تصورمي شد كه مشكلات مذكور عمدتا نتبجه فرآيندهاي رواني دروني با آسيب شناسي رواني فرد باشند ولذا عقيده برآن بود كه ريشه اغلب مشكلات در تجارب اوايل كودكي است در حالي كه روي كرد خانواداگي براين باور استوار گشته كه اين مشكلات به تعاملات فعلي موجود ميان افراد خانواده و گاهي اوقات ميان افراد و ديگر سيستم هاي اجتماعي مربوط هستند در واقع علت مشكلات افراد درسيستم هاي اجتماعي با وضعيت حال حاضر آنها فهميده مي شود ونه از تاريخچه و شرح حال گذشته آنها خانواده براي حفظ تعادل خود در مقابل تغيير چه در جهت مثبت و چه در جهت منفي مقابله مي كند اگر فرزند سر به راه خانواده شب دير به خانواده بيايد خانوماده در مقابلش مي ايستد و بالعكس اگر فرزند نااهل خانواده پس از عدم پذيرش وي سر به راه شود خانواده فشار خود را براي تداوم نابهنجاري او افزايش مي دهد رفتار نابهنجار معلول رفتار متقابل اعضاي خانواده با يكديگر است از نقطه نظر اين ديدگاه بيماري فرد حتما به رابطه او با همسر و خانواده وي مربوط مي شود.

گروه درماني

روان درماني گروهي يك نوع درمان كاملا پذيرفته شده روانشناختي است كه از تعاملات سازنده بين اعضا و مداخلات يك رهبر آموزش ديده جهت تغيير رفتار غير انطباقي تفكرات و احساسات افراد مبتلا به نارضايتي استفاده مي نمايد. طي دهه هاي گذشته تعداد قابل ملاحظه اي از بيماران رواني توسط گروه درماني مداوا شده اند گروه درماني براي بيماران بستري سرپائي و در خيلي ديگر از موقعيت هاي اجتماعي قابل اجرا مي باشد هم چنين برخي اصول رواندرماني گروهي با موفقيت زيادي در زمينه هاي اقتصادي آموزشي و به صورت گروه هاي رويا روي كاربد داشته است. بسياري از مسایل و مطالب عنوان شده در روان درماني گروهي در زندگي روزانه ما بسادگي اتفاق مي افتد تدابير درمان كه مهمترين مسأله مورد بحث در روان درماني گروهي است تنها به گروه درماني اختصاص ندارد بلكه در هر گروه عادي كم و بيش وجود دارد بطور عادي ما درزندگي روزمره خود با افراد و گروه هاي مختلفي ارتباط داريم كه اين روابط براي سلامتي ما لازم است البته همه روابط زمينه سلامت بخشي ندارند و حتي بعضي از روابط نيز ناسالم و بيماري زا هستند.
آن دسته از روابط فيمابين افراد كه توام با ريا و تزوير و فخر فروشي باشد و هم چنين روابط توام با فشار تحقير روابطي ناسالم و صميمانه رابطه اي است كه از نظر روانشناسي نيازهاي رواني انسان را ارضا مي كند و هر انساني با تمام وجود آن را طلب مي كند.
روان درماني گروهي چيزي جز ارائه شناخت و تصحيح رفتار بيمار گونه نيست رفتاري كه باعث شده ديگران از فرد فاصله يگيرند و او تنها منزوي گردد شايد يكي ازعلل رشد درمان هاي رواني در جوامع بزرگ و پيشرفته مسأله تنهائي و بي همدمي افراد باشد بنابراين روان درماني گروهي زماني ضرورت پيدا مي كند كه نيازاجتماعي فرد در ارتباط با ديگران برآورده نشده و يا محيط به گونه اي است كه هر چند روابط انساني به حد كافي وجود دارد ولي روابط موجود غلط و ناسالم مي باشد.
دربررسي هاي كلينيكي به عمل آمده ازمعتادين مشخص شده است كه اغلب آنها قبل از اعتياد دچار بيماري افسردگي بوده و درروابط درون فردي و بين فردي داراي مشكل هستند معتادين معمولا با خانواده خود روابط سالمي ندارند. هم چنين با گروه هاي طبيعي اجتماعي نيز دچار مشكل هستند بنابر اين پس از طي دوره سم زدايي و ترك جسمي بايستي شركت در جلسات گروه درماني با جديت دنيال شود تا خلاء روابط ناسالمي كه قبلا در گروه هاي طبيعي داشته است برطرف گردد و روابط بين فردي بتدريج بهبود يابد. ناگفته نماند كه بر اثر تعامل ايجاد شده در گروه علاوه بر بهبودي روابط بين فردي روابط درون فردي معتادان نيز دستخوش تحول گرديده و نگرش هاي فردي نسبت به خود مثبت شده و نهايتا درمان كامل دنبال مي شود.

گروههاي خود يار

معتادان گمنام يك منبع يا يك سازمان غير انتفاعي بين المللي متشكل از معتادان در حال بهبودي است كه به شكل محلي و منطقه اي در بيش از 60 كشور جهان مشغول به فعاليت مي باشند اعضاء انجمن معتادان گمنام از يكديگر ياد مي گيرند كه چگونه بدون مواد مخدر زندگي كنند و به چه طريق از اثراتي كه اعتياد در زندگيشان گذارده است بهبود يابند.

چه كساني اعضاي معتادان گمنام هستند؟

هر كس كه مايل به قطع مصرف ماده مخدر باشد مي تواند به عضويت معتادان گمنام در آيد عضويت دراين انجمن محدود به مصرف كنندگان هيچ نوع ماده مخدر بخصوصي نيست و هر كس با هر گونه ماده مخدر قانوني و غير قانوني الكل هم جز مواد مخدر محسوب مي شود مي تواند به عضوميت معتادان گمنام در آيد.

جلسات معتادان گمنام

زير بناي گروه و طرز برخورد اصولي واساسي معتادان گمنام با مسأله بهبودي برپايه ارزش درماني استوار است اعضاي اين انجمن با در ميان گذاشتن تجربيات ونحوه بهبودي خود از اعتياد فعالانه در جلسات شركت مي كنند جلسات معتادان گمنام حالتي غير رسمي دارد و در مكانهايي كه توسط گروهها اجراره شده اند برگزار مي- شودرهبري جلسات وانجام بقيه امور آن را اعضاي جلسه بطور نوبتي وم داوطلبانه برعهده مي گيرند كليه مخارج جلسات معتادان گمنام و خدمات ديگر از طريق كمك مالي داوطلبانه اعضا و فروش نشريات تامين مي شود هيچ گونه كمك مالي از افراد غير عضو پذيرفته نمي شود.
اكثر جلسات معتادان گمنام بطور مرتب در همان محل و طبق برنامه زماني همه هفته تشكيل مي شود محل اين جلسات معمولا از ميان مكانها مؤسسات عمومي وعام المنفعه انتخاب مي شود جلسات معمولا دو نوعند:
جلسات علني يا باز و جلسات غير علني يا بسته حضور در جلسات علني براي عموم آزاد است جلسات غير علني فقط با حضور معتادان برگزار مي شوددستور جلسه و موضوع صحبت در هر يك از جلسات با يكديگر تفاوت هاي زيادي دارند در تعدادي از جلسات موضوع خاصي انتخاب مي شود و برخي جلسات مخصوص سئوال وجواب هستند ولي هدف جلسات هميشه يكي است و آن بوجودآوردن يك محيط مطمئن و مناسب براي بهبودي فرد مي باشد.

روش كار معتادان گمنام

همياري و كمك معتادان به يكديگر بمنظور بهبودي پايه و اساس كار معتادان گمنان است اعضاي اين انجمن بطورمرتب جهت در ميان گذاشتن تجربيات بهبودي خود گرد هم ميايند و هم چنين اعضاي با تجربه تر كه به آنها راهنما گفته مي شومد شخصا به اعضاي جديدتر كمك مي كنند.
قدمهاي دوازده گانه اصولي ترين برنامه معتادان گمنام هستند و به منزله قلب اين انجمن مي باشند اين قدمهايكسري دستورالعملهاي شخصي را جهت بهبودي ارایه ميدهد با بكارگيري اين دستورالعملها و تماس نزديك و دایم باساير اعضا در نتيجه معتادان مي آموزندكه چگومنه ا ز مصرف مواد مخدر خودداري كنند و با فراز و نشيبهاي زندگي روبرو شوند.

قدم هاي دوازده گانه

اين قدمها اصولي هستند كه بهبودي را ممكن مي سازند
1- ما اقرار كرديم كه در مقابل اعتيادمان عاجز بوديم و زندگيمان آشفته گرديده بود.
2- ما به اين باومر رسيديم كه نيرويي برتر از خودمان مي تواند سلامت عقل را به ما باز گرداند.
3- تصميم گرفتيم كه اراده و زندگي خود را به خداوند بدان گونه كه او را درك كرديم بسپاريم.
4- ما يك ترازنامه اخلاقي بي باكانه و جسورانه از خود تهيه كرديم .
5- ما چگونگي دقيق خطاهاي خود را به خداوند به خودمان و به يك انسان ديگر اقرار كرديم .
6- ما كاملا آماده شديم كه خداوند تمام اين نواقص شحصيتي ما را برطرف كند.
7- ما با فروتني از او خواستيم كه كمبودهاي اخلاقي ما را برطرف كند.
8- ما فهرستياز تمام كساني كه آزارداده بوديم تهيه كرديم و خواستار جبران خسارت نسبت به تمام آنها شديم .
9- ما بطور مستقيم در هر كجا كه امكان داشت ازاين افراد جبران خسارت نموديم مگر در مواردي كه اجراي اين امر به ايشان و يا ديگران زيان وارد نمايد.
10- ما به تهيه ترازنامه شخصيتي خود ادامه داديم و هر گاه در اشتباه بوديم سريعا بدان اقرار نموديم .
11- ما از راه دعا و تفكر جوياي بهتر نمودن رابطه آگاهانه خود با خداوند بدانگونه كه او را درك مي كرديم شديم و دعا كرديم فقط براي آگاهي از اراده او براي خودمان و قدرتي كه آن را به انجام رسانيم.
12- بايك بيداري روحاني كه در نتيجه اين قدم ها پيدا كرديم ما سعي نموديم اين پيام را به معتادان برسانيم و اين اصول را رد تمام امور خود به اجرا در آوريم.

اجتماع درماني

اجتماع درماني بهشكل كنوني آن اولين بار در سال 1958معرفي شد و به سرعت كارآرايي خود را در درمان و توانبخشي معتادان نشان داد.
بازسازي الگوهاي رفتاري مخرب كه در طول زندگي كسب شده است نياز به تغيير دربافت اجتماعي داشته و به همين جهت يك برنامه ساخت يافته و نظارتي قوي جهت درمان مسایل رفتاري هنجاني خانوادگي و عاطفي معتادان را طلب مي كند.
هدف از ايجاد تغييرات كلي در سبكو شيوه زندگي معتادان پرهيز از مصرف مواد مخدر ايجاد صداقت فردي كسب مهارتهاي اجتماعي مفيد حذف عقايد ضد اجتماعي و رفتارهاي غير قانوني است به منظور دستيابي به اين اهداف معتادين بايست مدتي را كه بسته به نوع برنامه درماني مي تواند از سه ماه تا دو سال باشد دراجتماعات مبتني بر درمان هاي روانشناختي و اجتماعي زندگي كنند مطي فيزيكي اين اجتماعات بسته به گروههاي تحت درمان مي تواند متغير باشد مثل بيمارستان شهرك هاي كوچك و...

انواع روش هاي اجتماع درماني

""TCاجتماعي طبقاتي است و در آن بيماران باسطوح مختلف نگهداري مي شوند و به وسيله كاركناني (Staff) كه ارزيابي از وضعيت بيمار وهدايت بسوي تغيير رفتار را بعهده دارند اداره مي شوند در بدو ورود هر بيمار در موقعيتي از اين سلسله مراتب قرار مي گيرد ورفتن به سطوح بالاتر از راه پيشرفت درماني و مولد بودن عملي خواهد شد .
اقدام به تصميم گيري ها در مورد وضعيت بيمار ترخيص انتقال اخراج و بعهده پرسنل درمان مي باشد برنامه روزانه ضمن داشتن تنوع كاملا فشرده است .
ارزيابي هاي متعدد از برنامه هاي TC نشان ميدهد كه چنين برنامه فشرده و منسجمي براي افرادي كه قبلا در موقعيت هاي نابسامان به مريخته وبي نظم زندگي كرده و شخصيتشان براين اساس شكل گرفته است منجر به عدم مصرف مواد و پرهيزاز اعمال خلاف خواهد شد يادگيري به شيوه"TC" بعنوان يك يادگيري اجتماعي حداقل به سه روش صورت مي گيرد:
1-يارگيري از طريق رقابت وعمل
2-يادگيري با استفاده ازفرا گيير بودن شرايط و مشكلات در بين همه اعضا اجتماع
3-يادگيري از طريق بروز دادن عواطف فردي مثل رويا خشم ترس وآرزوها و رويارویي با آنها

كار درماني

كار درماني در اعتياد عبارت است از ارایه انواع فعاليتها و روشهاي درماني به منظور پيشگيري از اعتياد تسريع روند بهبودي و رفع عوارض آن معمولا معتاد در روابط اجتماعي وسلوك و رفتار دچارمشكل مي گردد و در نتيجه قدرت كاري تمايل به كارحس تشريك مساعي و احساس مسئوليت وي مختل مي شود.
لذا براي اين كه فرد بتواند زندگي سود مندي را در اجتماع از سر بگيرد لازم است سلوك و رفتار وي طبيعي گرددو احساس مسئوليت وحس اجتماعي را باز يابد .
در برنامه هاي كاردرماني سعي در آمادگي فرد براي زندگي عادي و روزمرهروابط سالم اجتماعي و روبرو شدن با واقعيات زندگي وجود دارد هم چنين كاردرماني علایق انگيزه هاو تمايلات انساني را پرورش داده علایم وعوارض بيماري را بهبود مي بخشد و فر را برايسازش با الگوهاي موجود و حاكم در زندگي اجتماعي آماده مي نمايد .
در كار درماني افراد با دقت كامل ارزيابي مي شوند كمبودها نواقص و نيازهاي بيماران بطور كامل مشخص مي گردد و براي هر فرد متناسب با مشكلات و نيازهايش ببرنامه هاي مفيد و موثر تنظيم مي گردد.
اين برنامه ها هم ازنقطه نظر فردي و هم گروهي بسوي هدفي معين و مشخص رهبري مي شود هرچند اهداف درماني در مورد افراد مختلف متفاوت است ولي بطور كلي بهتر است برنامه هاي زير در مورد اغلب افراد معتاد منظور شده و اجرا گردد:
1- سعي در بهبود و پرورش قابليت هاي فرد با ارضا و تكامل مهارتها وتوانایيهاي او
2- كاهش دادن علائم و عوارض اعتياد تا آنجایي كه فرد وظايف خود را در مسير واقعيت هاي زندگي و اجتماع ايفا كند.
3- كوشش در تكامل و پرورش ابعاد شخصيت و انگيزه هاي بيمار ضمن فعاليت هاي روزمره و را قالب تجارب موفقيت آميز بيمار
4- سعي در پرورش وارتقا سطح پذيرش و اقناع فرد از زندگي عادي بر اساس قابليت هاي او
5- سعي در افزايش قدرت تصميم گيري وعادات مطلوب و مثبت نسبت به كار و فعاليت
6- ايجاد وضعيت هاي كافي و لازم براي استقرار مناسبات و ارتباطات اجتماعي مفيد و مؤثر
7-آموزش و پرورش تواناییهاي فرد براي تفريح بهتروبهره بردن مفيد تر از اوقات فراغت خود.
8- ارشاد و تربيت افراد براي پيدا كردن اعتماد به نفس كافي جهت تامين زندگي مستقل در سطوح واقعيت هاي روابط اجتماعي موجود.

مذهبي درماني

اصولي كه در اسلام جهت درمان معتاد مفيد واقع مي شون عبارتند از :
1- اصل پذيرش :
د رمكتب اسلام بالاترين خطا وگناه كه همان شرك به خد مي باشد د رصورت بازگشت و شناخت ذات يكتاي خداوند قابل بخشش مي باشد و هيچ كس مايوس از رحمت خداوند نيست و شخص معتاد نيز زماني كه جهت درمان پناه به مرجع ذيصلاحي آورد به هيچ عنوان طرد نمي شود.
2- اصل حمايت :
اسلام به پيروان خود دستور مي دهد زماني كه شخص ولو غيرمسلمان به قصد كمك گرفتن به تو رجوع كرد دست رد به سينه او زده نشود بلكه حتي حمايت از افراد ضعيف و مستضعف علامت ايمان افراد برشمرده شده و كسي كه در فكر اين موضوع نباشد مسلمان نمي باشد لذا معتاد نه تنها پذيرفته مي شود بلكه از نظر درمان حمايت هم مي شود.
3- اصل بازگشت به اصل خويش :
شخص راهنما كه خود مسلمان دلسوزي است سعي خواهد نمود او را با ارزشهاي انسانيش آشنا كند وجايگاه انسان را در روي زمين به وي نشان دهد و مقام انسان وعزت هميشگي او را در پرتوگرايش به مذهب به وي گوش زد مي كند و هم چنين سعي خواهدت كرد در غيبت بازگشت به اصل خويش ايجاد كند.
4- اصل تصميم و اراده :
در اسلام حتي نيت و تصميم شخص چنان چه مثبت باشد اجر در پي دارد و لذا زماني كه هر معتاد اراده و تصميم به ترك گرفت همان لحظه گرايش به سمت جاده سلامتي و در مسير صحيح قرارگرفتن آغاز مي شود لذا اسلام سعي دارد زماني كه معتاد تصميم و اراده به ترك كرد اورا مورد حمايت مادي ومعنوي وهم چنين تشويق قرار دهد و بر تقويت اين تصميم و اراده بيفزايد تا به عنوان يك هدف مهم آن را دنبال كند زيرا اساس مذهب رشد مي باشد.
(قدتبين الرشد من الغي ...)( قسمتي از آيات آيت الكرسي ) لذا نيت و اراده انسانها به سمت يك زندگي سالم بايستي مورد حمايت جامعه قرارگيرد. شخصي كه تصميم به ترك گرفته از نظر مذهب مورد حمايت است و بديده احترام به وي نگاه مي كنند به منظورتقويت اراده نيت و باقي بودن براين بينش راهكارهاي ذيل از نظر مذهب توصيه مي گردد:
1- حمايت هاي مادي ومعنوي (صله رحم )
2- همنشيني و دلجویي از وي
3- ياد آوري مكرر توانمنديهاو ارزشهاي انساني وي
4- سوق دادن ذهن او به خدا و اوليایش
5- اصل مراقبت :
كلكم راع و كلكم كسئول عن رعيته رسول اكرم (ص)مذهب علاوه بر بكار گرفتن چهار اصل فوق اصل مراقبت را تا حصول نتيجه نهايي ارایه مي دهد صله رحم رسيدگي به خويشاوندان وحقوق همسايه از نشانه هاي ايمان در جامعه مي باشد لذا يك مسلمان سعي دارد در برابرافراد ناتوان و آفت هاي اجتماع دوباره به سراغ او نرود و يگر همنوعش را به اين بليه نيز دچار نسازد بنابراين بااو معاشرت دارد حمايت نزديكانش را بطرف او جلب مي كند و پيوسته نگران حال او مي باشد لذا مذهب به مثابه مراقب دلسوزي است كه پيوسته در صدد جهت دادن افراد منحرف به سمت فطرت و طريقه حق مي باشد.
6-اصل بازسازي شخصيت :
دين ايلام يكي ازادياني است كه به وحدت و يكپارچگي شخصيت معتقد است اسلام دين توحيدي بي نظيري است چرا كه خداوند خالق يگانه و واحد است و خلقت او نيز براساسيك نظام يكپارچه و واحد است كه هر عنصر اين خلقت ضمن برخورداري از وحدت دروني به نوبه خود نقش مهمي در برپايي و هماهنگي خلقت دارد .
بهترين ارزشها يكي جان و ديگري شخصيت انسان مي باشد و هر دو بالاترين مسئوليت را براي آحاد امت اسلامي به همراه مي آورد لذا هر فردي كه تصميم دارد قدم به جاده سلامتي بگذارد خطا و انحرافات گذشته او محو مي شود و فعاليت هاي مثبت و كوشش در راه صحيح زندگي كردن گناهان گذشته را از بين مي برد (قرآن كريم:عمل صالح زشتيها را از بين مي برد) بنابر اين شخصي كه با دستورات فوق سلامت خود را باز يافته به مانند ديگر افراد جامعه ادامه حيات مي دهد و با حرمت و ارزشمندي زندگي مي كند و هيچ مسلماني به خود اجازه كوچكترين جسارت به او نمي دهد زيرا او بازگشت به اصل خويش نموده و بر همه مسلمانها واجب است براي او ارزش يك انسان كامل را قايل باشند اميد است با دستورات حيات بخش اسلام بتوانيم تولدي ديگر در حيات خود و ديگران بويژه افراد معتاد جامعه ايجاد نمایيم.

نقش فعاليت هاي بدني در درمان اعتياد

اعتياد در مراحل نسبتا پيشرفته خود سبب مي گردد تا فرد معتاد انساني بي هدف و بدون برنامه شده ساعت هاي خواب و بيداريش نامنظم شود اين كه چه بخورد چه بپوشد ديگر برايش مهم نيست اين موضوع كه چه كار انجام دهد و كجا برود اهميتش را ازدست مي دهد لذا لازم است فرد ترك كرده با كمك خودش برنامه ريزي وهدفش را تعيين كند زيرا نداشتن برنامه مشخص موجب سرگرداني فكري فرد شده و اين خود عاملي جهت عود اعتياد است فردي كه اعتياد را ترك كرده بايد برنامه روزانه اش را مشخص باشد مثلا در اوايل جهت تقويت جسم و يا پرورش عضلات و اندام ها برنامه ريزي كند در ورزش هاي صبحگاهي شركت كرده و راهپيمایي ساده و يادويدن ملايم داشته باشد و يكي از راههاي اساس جهت مبارزه با كسالت بي حوصلگي در معتادان ورزش كردن وفعاليتهاي بدني هدف دار و يا پرداختن به كار و تفريحات سالم است پس بايد فعاليت هاي بدني را هدف دار نمود و مرتبا تغييرات جسماني كه در حقيقت نشان دهنده بهبودي بيشتر است كنترل نمود فرد ترك كرده بايد روز به روزشاداب تر و سر حال تر گردد پرداختن به كار تفريح در مناطق ييلاقي و خوش آب و هوا هم چنين قدم زدن درپارك ها فضاي سبز و باغ ها رفتن به سينماها و نمايشگاها باز ديد ازبستگان و دوستان سبب مي گردد فرد معتاد ترك كرده مجددا با افراد جامعه و فعاليتها و تفريحات موجود در آن آشتي كرده و در كنار ديگران بودن به او كمك مي كند تا بتواند دوره درمان را بهتر طي نموده و رفته رفته به زندگي عادي برگردد و فرد قادر خواهد بود زندگي وكارها را بدون مصرف مواد مخدر انجام دهد و اين اولين احساس مثبت در بيماراست كه باعث تداوم و استمراربهبودي در وي خواهد شد.
منبع: www.dchq.ir